موج های دریای بندگی

ساخت وبلاگ
گره گشایی توی بوشهر و خصوصا تو شهر ما رسمه که شب پانزدهم ماه مبارک رمضان و شب تولدی اقا امام حسن مجتبی علیه السلام، بچه های کوچولو میان درب خونه ها با نوای "گِلی گِشو" که به معنی گره گشا هست  موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 11 دی 1399 ساعت: 15:06

دیروز یه باد خیلی شدید وزیدن گرفت یکی دو تا درخت قطع شدش همکارا تو اداره صدام زدن که بیا ماشین رو جابجا کن گذاشتی زیر درخت، جاش امن نیست رئیس مون داره عوض میشه من خیلی باهاش حال می کردم کلی بهمون میدو موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 19:06

  حالم خوب نبود موندم خونه نرفتم سر کار...ترس داشتم آقا محسن بیم& موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 30 ارديبهشت 1397 ساعت: 20:05

طبق عادت این چند وقته، خانم جان قبل از اذون صبح پا میشه، بنده خدا صبحونه حاضر میکنه منم میام نوش جان می کنم و میرم سر کار.. بنده خدا خیلی خیلی نسبت به حقیر لطف دارن.. صبحونه خوردم و اومدم سر کوچه تاکسی سوار شدم.. عقب صندلی یه دونه هلوبآلوی تر و تازه و گنده گذاشته بود.. ( اینو یادم رفت بگم یه شب ساعت دو نصفه شب پا شدم دیدم نیستش.. گفتم برم مچشو بگیرم حتما گوشه ای گیر ذکر و عبادته!! رفتم موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : دریای,مظلومیت, نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:08

شکر... شیرین هست آمدنت... گر چه واسه آمدنت ساعت 3.5 نصف منو از زیر پتو پشت درب بیمارستان بیدار کردی..!! همه رو دست پاچه کردی و خانم دکتر رو سحرگاه هان از خونه اش به بیمارستان کشوندی..!! خاله و شوهر خاله رو هم از پنجاه کیلومتری تخت گاز فرا خوندی..!! شیرین هست آمدنت... گر چه نیمه های شب بلندم می کنی تا به آغوش مادر مهربانت بسپارمت..!! و او با سخت کوشی و گاه چهره ای که درد می کشد هنوز، برای تو هست بهترین مادر و تویی بهترین فرزند برای او..!! و من با چشمان پرخوابم یاد می کنم رنج های مادرانه را امشب، در خیال خود می بوسم دست مادرم را..!! و دست مادر تو را.. !! و من با چشمان پر خوابم.. که بزور یکی شان را باز نگاه داشته ام .. چشمان تو را می خوابانم..!! و تو که در خواب ناگاه اخم می کنی، لُنج می آوری و لبخند می زنی..!! ما را به خود مجذوب تر می کنی..!! و من همچنان با نگاه اندیشه در پی مهر پدر و پسری و اسرار کشف نشده توام.. بخواب.. و شکر پ ن: خیل کثیر دوستان و همکاران راهی دیار دوست هستند.. و ما غبطه و غصه می خوریم..!!  وقتی تو مسیر پیاده پرواز به حس کسایی فکر می کردی دوست داشتن باشن و نبودن..!! ال موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : هدیه الهی,هدیه الهی قمشه ای,کمیل هدیه الهی,ریاضیات هدیه الهی,کتاب هدیه الهی,هدیه ی الهی,فاطمه خانوم هدیه الهی,الهه هدیه الهی,النا هدیه الهی,فرزند هدیه الهی, نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 6:35

ستاره ها، شب بهانه هایمان بهانه ها، زیر لب ترانه های تو ترانه ایست، که در صدای ذکر شب به چشمهگاه رقص می کشندمان ذکرها، زیر لب ترانه های تو هر ستاره ای، خط و رسمی از جهان رازهاست، پشت درب آسمان نهان صد دعا، در سکوت چشم هر ستاره ای گریه ها، خفته در نگاه آسمان اشک ها، در نجوم هر شبم بپاست لحظه ها قلب ها، چشم ها و چهره ها.. امان این ندای عاشقیست که در آن سوی نردبان بی امان و خسته دل دست برده سوی تو صد قدم تر آن طرف با خیال اندکش نبش کوچه ای که شعر راه برده سوی تو خرداد ماه نود و سه پ ن:برای تو نوشته ام.. شعر سرا نیستم ها.. بر من خرده نگیری. موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : ستاره های سربی,ستاره ها,ستاره هالی,ستاره های سربی ابی,ستاره هاي سربي,ستاره های نوترونی,ستاره های سربی متن,ستاره های پورنو گرافی,ستاره ها روی زمینن امشب,ستاره های شهر ما, نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 16:37

آخرای مهر ماهست و من امروز رو با کلی دغدغه و مشغله فکری آغاز کردم.. تو نماز خونه بودم.. تماس گرفتن وعده دادن که نهار یه تجربه جدید رو امتحان خواهیم کرد.. (خدا به دادمون برسه).. و رسید.. خدا رو شکر بعد از کلی پیگیری و صحبت چند ماهه همکارا دو تا نماز خونه شیک و تر و تمیز نصیب مون شد.. برگشتنی متوجه شدم با نزدیک شدن به ایام برپایی عزای سید شهداء حال و هوای شهر دگرگون شده.. تکیه ها و موکب های سر خیابان به رسم این چند ساله بیش از پیش (با افزایش کمی و کیفی) برپا شده اند.. تجربه نشون داده که با همکاری هیئات مذهبی و دستگاه ها از جمله شهرداری و علی الخصوص تلاطم حرکت خود جوش موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 16:36

شاید همه ی این جمعیت از کوچیک و بزرگ مثل من هنوز باورش نکرده بودند.. نه اشک های بی امان و نه ناله های آشکار و نهان شده  و نه گرمای آغوش دیگر دوستان، سنگینی این داغ رو نکاست.. صداش می اومد.. صدای خودش بود.. توی مناجات شب های قدر... امام جمعه خودشم نمی تونست موقع تلقین دادن جلو اشک هاشو بگیره.. اینجا پر از روضه شده بود.. داغ سختی بود واسه مردم این شهر و سخت تر واسه اهالی روستا که واسه بدرقه امام جماعت خوش صدا، خنده رو و مردم دار خودشون اومده بودن.. "همکلاسی مون رفت.." هر کدوم از بچه ها که به همدیگه می رسیدیم ناله امون مون نمی داد بیشتر این چیزی بگیم.. همکلاسی.. سر کار موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : وداع دوست,وداع دوستان,وداع ای دوست,وداع با دوست,وداع با دوستان,وداع از دوستان,شعر وداع دوست,متن وداع دوستان, نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 16:36

چشمم افتاد به یه روحانی که لنگان لنگان و با طمانینه قدری جداتر از شلوغی جمعیت توی خاکی قدم برمیداشت... خودمو رسوندم بهش و سلام دادم.. اونم به گرمی پاسخ داد.. گفتم حاج آق سوالی دارم .. گفتند: بپرس.. حاج آقا ما این هفتاد، هشتاد کیلومتر رو بسمت آقا قدم برمی داریم.. آیا آقا هم به سمت ما قدم برمیداره.. تاملی کرد و گفت: بنده خدا قدم برداشتن و خودت خبر نداری..!! اگه نیومده بودند سمتت که تو الان اینجا نبودی.. همین توفیق زیارت که نصیب شده اولین قدمیه که اونا برداشتن.. و این همه پاداش که واسه زائر و قدمی که تو این را برمیداره در نظر گرفته شده.. هزار حسنه.. هزار رتبه.. هزار.. پر موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : ره آورد 365,رهآورد نوین,رهآورد تلاش,شرکت رهآورد,سایت رهآورد, نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 16:36

وقتی باقی نمانده بود.. همراهان هر ساله خیلی زودتر اقدام کرده بودند.. و مهیای رفتن.. امسال زودتر می رفتند..  هنوز هیچ کاری نکرده بودم.. می گفتم نکنه امسال سلب توفیق شده باشه.. اخه پارسال از همون حاج آقا پرسیدم چکار کنم سال دیگه هم بتونم بیام گفت: هیچ کاری نیاز نیست بکنی  فقط نسبت به اطرافیانت احترام کن اگه پدر و مادر داری اونا رو احترام کن همسر داری اونو احترام کن خواهر و برادری داری اونا رو احترام کن و... تازه از بیرون برگشته بودم حال و حوصله نداشتم دوباره برم بیرون.. با اصرار حاج خانم رفتیم بیرون سر کوچه بعد از مدت ها علی رو دیدم.. چقدر خوشحال شدم از دیدنش و ب موج های دریای بندگی...ادامه مطلب
ما را در سایت موج های دریای بندگی دنبال می کنید

برچسب : دروازه های بهشت,دروازه های بهشت طلایی,دروازه هاي بهشت,دروازه های بهشت گیبرتی,نام دروازه های بهشت,دانلود کتاب دروازه های بهشت,دانلود فیلم دروازه های بهشت,کتاب دروازه های بهشت,رمان دروازه های بهشت, نویسنده : 9mahvar01d بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 16:36